مصائب یک دختر

ساخت وبلاگ
از اونجایی که ما خیلی دانشجوهای سیستماتیکی! هستیم تصمیم گرفتیم تقلبمونم خیلی خیلی دقیق و سیستماتیک باشه و هیچ جوره مو لا درزش نره و کسی از این اماد غیبی بی نصیب نمونه!پس این شد که سیستم 2 2 1 رو ابداع مصائب یک دختر...ادامه مطلب
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 148 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

  این لحظه های اخری خیلی سختن همونطور که اون لحظه های اخری خیلی شیرین !وقتی داری میری خونه و همش میگی فردا این موقع خونه ام و دارم فلان کارو انجام میدم!البته حتما نباید کار خیلی مهمی باشه یا دوستش داش مصائب یک دختر...ادامه مطلب
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 136 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

 

یه جسد دیدیم خییییلیییی باحال بود
براش فاتحه هم خوندم خخخخخخ
الان حسش نیست بعدا بیشتر توضیح میدم :دی

اسپریچو

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 325 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

 

تو گروه دانشگاه با بچه ها بحثمون شد یعنی بحثم شد من و پسرا....
بقیه دخترا هم که سیب زمینین!
همه سر حرف های سیاسی بحثشون میشه ما هنوز حرفی نزدیم بحثمون شد
به دلیل پیشگیری از این مدل بحث ها :/

فعلا هم که من اعتصاب کردم کلا پیام نمیفرستم!

اسپریچو

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 133 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

  از اونجایی که ما همیشه بین دوتا دانشکده در حال جابجایی هستیم نصفی از خاطراتمون توی خیابون اتفاق میافته :/اونم از نوع ...... :|یه بار که تو راه بودیم خیلی شوخی کردیم مسخره بازی دراوردیم یه عالمه جک گ مصائب یک دختر...ادامه مطلب
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 130 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

 

از اینترنت کافی شاپ مزاحمتون میشم
همه سلام میرسونن
بعد از شب تا صبح نخوابیدن کافی شاپ واقعا میچسبه

:دی

اسپریچو

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 133 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

 

امشب از اون شبایی که حوصله خوابیدنم ندارم
میتونم تا خود صبح به یه نقطه خیره شم و فقط فکر کنم
اگر چه اصلا موضوع مهمی نیست ولی نمیدونم چرا اینقدر ذهنمو مشغول کرده و حالمو دپرس
اصلا هضم نمیشه
هر لحظه یه تیکه اش یادم نیاد
هر لحظه از یه بعد تحلیلش میکنم
ابعادی پیدا میمکنم که تا حالا نبودن
حسابی پیچیده میشه ابعاد تو هم گره میخورن
میشه یه خوره

پ.ن
این مال شب دعواس :دی

اسپریچو

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 136 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

 

در حدی نیستم که بخوام از نژاد پرستی بنویسم و اصلا اطلاعاتیم در موردش ندارم.
هیچ اطلاع درستی هم از مشکلات و سایر مسئله هایی که یه مهاجر افغان میتونه پیش بیاره ندارم ولی...
انسان که هستن...


پ.ن
توی جاده با اتباع افغانی خیلی بد برخورد میکنن وقتم ماروهم میگیرین :|

اسپریچو

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 129 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

 

ما در یه حدی امتحان و لغو و جابجا کردیم که روز قیلش استاد به نماینده پیام داده که امتحان هست یا نه :دی

+
+
سر جلسه اینقدر بچه ها بلند تقلب میکردن که منم که دور بودم صداشون واضح میومد میخواستم بگم بچه ها ساکت
این وسط استاد نشسته بود با تبلتش کار میکرد :/

اخر امتحان معلوم شد داشته ازمون فیلم میگرفته
گفت فیلمارو میفرسته در خونمون :دی

من موازی با تبلت بودم تو فیلم نیستم ولی چندتا سوالم رسوندم........ ^_^

اسپریچو

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 131 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24

 

جوری سر جلسه مراقبمون بودن که حس قاتل بودن بهم دست داد.

اسپریچو

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 148 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24