تعقیب کنندگان

ساخت وبلاگ

 

از اونجایی که ما همیشه بین دوتا دانشکده در حال جابجایی هستیم نصفی از خاطراتمون توی خیابون اتفاق میافته :/
اونم از نوع ...... :|

یه بار که تو راه بودیم خیلی شوخی کردیم مسخره بازی دراوردیم یه عالمه جک گفتیم به همه متلک گفتیم .....
خلاصه اینکه توی یه عالم دیگه بودیم که دیدیم چندتا صدای اشنای پسر از پشت سرمون میاد.......
چشمتون ادم فضول نبینه...
دیدیم پسرای کلاسمون احتمالا تمام مدت پشت سرمون بودن
بعدشم که دیدن ما فهمیدیم پشت سر مونن با یه لبخند ملیح از کنارمون گذشتن..
دلم میخواست نفری یه تیپا نثارشون کنم..


از این قبیل خاطرات کم نیستن ولی نمیدونم چرا برامون درس عبرت نمیشن -_-

اسپریچو

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 131 تاريخ : شنبه 6 ارديبهشت 1399 ساعت: 21:24