این چه جهانیست؟

ساخت وبلاگ

جدا از این که بعد از این همه امتحان تو این وقت عزیز از سال زندگی کردن یادم رفته، هیچ علاقه‌ای هم به یاداوریش ندارم. از کل لذایذ دنیوی قدم زدن شبانه برام مونده که با مهاجرت به خونه نمیدونم باید جاش رو با چی پر کنم. نمره‌هایی که معلوم نیست به چه دلیلی میزان زحمتم به هیچ جاشون نیست نه تنها از خستگیم چیزی کم نمیکنن بلکه باید یه پولی هم دستی بهشون بدم که خستگیم رو بندری نرقصونن. امتحان اخر دیدنی بود. سلامها کم‌رنگ، چشم‌ها پف کرده و قرمز، صورت‌ها داغوون، جو پکر و خسته... خود من از بی‌خوابی و بدخوابی میتونستم بهتر از ال پاچینو تو فیلم بی‌خوابی بازی کنم. با این که یه ماه دیگه دوباره همدیگه رو میبینیم دلم یه خداحافظی باشکوه‌تر و گرم‌تر میخواست نه یه عکس یادگاری که خودتم نداری:| . وسط همه این‌ها برای دوتا از دوست‌هام خیلی خیلی خیلی ناراحتم و تمام چیز‌ها و کارهایی که نمیدونم و نمیتونم براشون انجام بدم بیشتر ناراحتم میکنه. 

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 160 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1396 ساعت: 10:49