خواهر کوچیکه که عاشق تولده

ساخت وبلاگ

حالا که قبل از رفتن برام تولد گرفتن و توی فیلم هم خیلی روحانی به نظر میرسم فکر میکنم احتمال این که از این اردو برنگردم زیاد باشه. گفتن چشم‌هاتو ببند و وقتی کل برف شادی توی صورتم خالی شد گفتن تولدت مبارک. یه لحظه فکر کردم نکنه مثل پارسال تولدم یادم رفته ولی هنوز شهریور هم نشده... گفتم تولدم بیست روز دیگه‌اس که گفتن پیشاپیش تولدت مبارک. به عقیده خواهر کوچیکم اگر امروز برام تولد میگرفتم امروز میشد روز تولدم و اصن مهم نبود که امروز تولدم نبوده. یه صحنه توی فیلم هست که به عنوان صحنه سال انتخاب میشه. ما همه داریم دیوونه بازی در میاریم که دوربین میچرخه سمت مامان و بابام که دارن بدون توجه به تمام زحمات بیست و سه سالشون تلویزیون نگاه میکنن. میگم تولدم مبارکهه مامانم میگه یادم نمیاد تو رو مرداد زاییده باشم میگم منم، سخت نگیر(((:

عکس سال هم لبخند بابام وقتی پرسیدم شیرینی به چه مناسبته و سناریوی سال حرف‌ها و سوال‌های خواهرمه که میفهمیدم میخواد تولد بگیره ولی نه به این زودی(((: 

پ. ن

ادم یا باید سوپرایز بشه یا روز تولدش تولد بگیره:دی

مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : خواهر,کوچیکه,عاشق,تولده, نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 145 تاريخ : شنبه 4 شهريور 1396 ساعت: 2:14