جوراب لنگه به لنگه

ساخت وبلاگ

فرصت نداد از روی صندلی بلند شم و بهش راه بدم. سریع حمله ور شد. بعد با یه کفش غول اسا جوری پا گذاشت روی کفشم  که کل کفشم زیر کفشش مدفون شد. به نظرم زخم انگشتم هم به خاطر همین نوازشه . بعد خورد به زانو هام و پای راستمو کند یعنی الان پای راست ندارم و اینقدر منو نادیده گرفت که فکر کردم الانه که بشینه روم. بعد از نابود کردن من، تا اخر کلاس بدون هیچگونه علامتی از شرمساری و شرمندگی روی یکی از صندلی های بعد از من نشست. واقعا بعضی از پسرا تو چه دنیایی سیر میکنن؟هان؟:|

+

تقریبا دو روزه منشی بی جیره مواجب هم اتاقی موقتم - مریم - شدم. تو خوابگاه احدی نیست که این باهاش دوست نبوده باشه. الانم که نیست همه سراغشو از من میگیرن. همین الان میترا نامی هم به کارفرماهام اضافه شد:|

+

به دلیل یک اشتباه محاسباتی سه روزه دارم عدس پلو ساده میخورم که اگر حوصله عدس پلو پیچیده داشتم، حواسمو جمع میکردم به اندازه درست میکردم ولی اونجوری بازم دلم میخواست بیشتر باشه :/

+


با مقوله در زدن تو خوابگاه هر جور برخورد کنی اخرش ناراضی هستی. اگر طرف در نزنه یه مشکله اگر هم در بزنه و مجبور بشی بری درشو باز کنی یه مشکل دیگه. اگر هم در بزنه و بعد خودش درو باز کنه چه از این در زدن. اگر در بزنه و منتظر بفرما گفتن تو بمونه چون تو خوابگاه دخترونه صدا به صدا نمیرسه، تا ابد همونجا میمونه مگر اینکه بری درشو باز کنی. البته این مورد اخر فقط تو روز های اول ترم دیده میشه و گرنه همیشه جوری درو بازمیکنن که انگار یه گرگ زخمی بهشون حمله کرده. پس فعلا ترجیحا اگر اینجارو میخونین اصلا سراغ اتاق ما نیاین :/

+


پیرو قضیه در زدن و مراجعان مریم بگم که دیشب وسط یه بحث فلسفی مهیج بودیم که عده ای از دوستان مریم وجود ما رو نادیده گرفتن و بز مانند به سمت بالکن برای دیدن هیئت یورش بردن. همینجور که پوکر فیس طور به در خیره بودم چند نفر دیگه هم با گفتن عههه اینجا میشه هیئت رو دید به اتاق ما یورش بردن و اتاق ما تبدیل به تکیه شد:/
یعنی میخوام بگم مالکیت و حریم خصوصی اینجا معنی نداره. همه کمونیستن!

+

طی نقل و انتقال سودوموناس توی اولین پیچ سر کوچه تمام خاک های گلدونش ریخت کف ماشین. منم در نقش یه مادر سهل انگار همینجور ولش کردم تا اینکه یکم از خاک های یه امام زاده ریختم توی گلدونش شاید قشنگ و گرد بشه ولی فعلا شبیه اچار چرخ ذوب شده اس :/
برای اشنایی بیشتر با سودوموناس به اینجا و اینجا سر بزنید. اسم کاکتوس بعدی رو هم گذاشتم کروزوئه :|



*زهرا استایل((:






مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : جوراب لنگه به لنگه,تعبیر خواب جوراب لنگه به لنگه, نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 130 تاريخ : جمعه 16 مهر 1395 ساعت: 8:44