صرفا جهت ثبت در خاطرات روز نوزدهم

ساخت وبلاگ

این تولد خیلی عجله داشت که خودشو به من برسونه.  بیست و سه سالگی پرشتابی رو پیشبینی میکنم.

+خیلی دوسِت دارم که چیزایی رو که میخواستم بشنوم بهم گفتی. میدونی که من چشم‌هام ضعیفه و همیشه عینک نمیزنم برای همین ممکنه همه چیز رو نبینم، باید هوای گوش‌های ادم‌ها رو هم داشت... اینم از پوینتش(:

++از عجایب دیگه این تولد اون عده‌ای بودن که کادو میخواستن و در اخر به تبادل کادو با شیرینی راضی شدن. فکر کنم به مرگ گرفتن که به تب راضی شم:دی



مصائب یک دختر...
ما را در سایت مصائب یک دختر دنبال می کنید

برچسب : صرفا,خاطرات,نوزدهم, نویسنده : eesprichoo8 بازدید : 137 تاريخ : شنبه 25 شهريور 1396 ساعت: 5:07